۸ مهر ۱۳۹۹
«باکم از
ترکان تیرانداز نیست
طعنه ی تیرآورانم می کشد»
این متن ساده، یادداشت شتابزده یی است که
بعد از مشاهده ی موارد متعددی از اتهام زنی ها و دروغ پراکنی های سخیف
علیه نسرین ستوده در شبکه های اجتماعی، و شکل گیری ناگهانی حملات
تبلیغاتی سازماندهی شده به او نوشته شده است.
این متن ساده، همچنین دعوتی است به تحرک،
از اهل قلم و فعالان سیاسی و مدنی مسئولیت شناس و مسئولیت پذیری که
شاهد این موج تهاجم دستگاه های اطلاعاتی متوازی و متقاطع و متنافر ج.ا
به نسرین ستوده، در زیر پوستین وارونه ی رادیکالیسم سرنگونی طلبانه و
براندازانه ی آشتی ناپذیر و سرسخت ـ از نوع ساخته و پرداخته شده ی سپاه و بسیج و
وزارت اطلاعات و اتاق های تبلیغات و ضد تبلیغات و دیس اینفورمیشن ج.ا ـ
هستند.
برای ج.ا، هدف از این هیاهو، که نه به نام
خود بلکه به نام بخشی از اپوزیسیون به راه اندخته است، فقط نسرین ستوده
نیست؛ بلکه اعتبار همه ی مبارزان سالم و پیگیر و آشتی ناپذیر است، و
تردید آفرینی نسبت به اصل مبارزه، و ایجاد احساس سرخوردگی از ابتذال همه کس و همه چیز.
هرچند که حتی اگر هدف، فقط نسرین ستوده می
بود هم باز چیزی از بار مسئولیت ما کم نمی شد.
دستکم به حرمت این همه دغدغه های بی پایان
او برای بی پناه ترین ها.
چند پرسش و پاسخ زیر را به تناسب دروغ ها و
شبهه پراکنی های مطرح شده در دو ـ سه هفته ی اخیر، به ساده ترین وجه
ممکن، و بدون حواشی و تعلیقات، تنظیم کرده ام.
چه در این مورد، و چه در موارد مشابه،
همیشه بهترین دفاع در برابر اتهام زنندگانی که به خوبی می دانند که
دارند دروغ می گویند، بیان مستند واقعیت هایی است که آن ها ـ عالمانه و
عامدانه ـ وارونه اش کرده اند و می کنند.
ــــــــــ
پرسش:
تازه ترین باری که نسرین ستوده
دست به اعتصاب غذا زد، در چه تاریخی بود:
پاسخ:
دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۹، نسرین ستوده اعلام
اعتصاب غذا کرد.
ــــــــــ
پرسش:
دختر نسرین ستوده در چه تاریخی به
دادسرا احضار، و پس از ساعاتی بازجویی، با قرار کفالت آزاد شد؟
پاسخ:
۲۷ مرداد ۱۳۹۹، یعنی یک هفته
بعد از شروع اعتصاب غذای نسرین ستوده. و بنا بر این، طبعاً ماجرای او
نمی توانست کوچک ترین ارتباطی به انگیزه ی نسرین ستوده در اعتصاب غذا
داشته باشد.
ــــــــــــ
پرسش:
نوید افکاری در چه تاریخی اعدام
شد؟
پاسخ:
۲۲ شهریور ۱۳۹۹ یعنی ۳۳ روز بعد
از شروع اعتصاب غذای نسرین ستوده. و منطقاً نمی شد در سایه ی اخبار
مربوط به اعتصاب غذا، زمینه را برای اعدام نوید افکاری فراهم آورد. و
نسرین ستوده به منظور گم شدن خبر اعدام و یا کمرنگ کردن حکم اعدام نوید
افکاری، اعتصاب غذا نکرده بود.
ـــــــــ
پرسش:
نسرین ستوده در چه تاریخی، به
هنگام دریافت غیابی جایزه ی کانون قضات آلمان، توجه محافل قضایی آلمان
و افکار عمومی مردم اروپا را به نیت ج.ا برای اجرای حکم اعدام نوید
افکاری و حکم سه تن دیگر از محکومین به اعدام جلب کرد و در پیامی از
زندان اوین، از آن ها خواست که نسبت به جلوگیری از این حکم و این احکام
اقدام کنند؟
پاسخ:
۱۸ شهریور ۱۳۹۹، یعنی چهار روز
قبل از اعدام ناگهانی نوید افکاری؛ و نه بعد از آن.
ــــــــــ
پرسش:
آیا نسرین ستوده، فقط به همین اندازه اکتفا
کرد؟
پاسخ:
خیر! نسرین ستوده، در همان پیام،
جایزه یی را که به خودش تعلق گرفته بود، بیش از آن که شایسته ی خودش
بداند، شایسته ی نوید افکاری و آن سه تن دیگر دانست، و خطاب به جایزه
دهندگان آلمانی اعلام کرد که:
«از این فرصت اندک برای ابراز قدرانی خویش
استفاده میکنم و ضمن جلب توجه افکار عمومی بینالملی به احکام اعدامی
که برای معترضین صادر شده است، جایزهی خود را به چهار تن از کسانی که
حکم اعدام برایشان صادر شده است تقدیم میدارم: امیرحسین مرادی، سعید
تمجیدی، محمد رجبی و نوید افکاری.»
ـــــــــــ
پرسش:
چرا نسرین ستوده، به هنگام دفاع
حقوقی رسمی یا غیر رسمی از زندانیان و دیگران، به قوانین مصوب ج.ا،
استناد می کند و تناقض دست در کاران ج.ا با قوانین مصوب خودشان را به
آن ها و به مردم یادآوری می کند؟
پاسخ:
زیرا در آن هنگام و در آن مقام،
او به عنوان یک حقوق دان و وکیل مدافع است که عمل می کند، نه به عنوان
یک فعال سیاسی.
ــــــــــــــ
پرسش:
آیا نسرین ستوده، در مقام یک فعال
مدنی ـ سیاسی، هم همین گونه موضع می گیرد؟
پاسخ:
خیر! او در این مقام، بر ضرورت بی
چون و چرای پایان دادن به نظام ج.ا، و استقرار یک نظام مردم سالار
برآمده از آرای آزاد مردم تأکید می کند.
مثلاً، او از تنظیم کنندگان و امضا کنندگان
بیانیه ی پانزده نفره یی است که در بهمن ماه ۱۳۹۶ منتشر شد.
آن بیانیه را که خیلی قبل از بیانیه ی
معروف به «بیانیه ی ۱۴ نفر» ـ با همان محتوا ـ منتشرشده است، همه
خوانده ایم و شنیده ایم.
به عنوان نمونه، دربخشی از خبر ۲۳ بهمن
۱۳۹۶ رادیو فردا در مورد آن بیانیه چنین آمده است:
«۱۵ فعال سیاسی و مدنی، وکیل و فیلمساز، با
تاکید بر "اصلاحناپذیری" حکومت جمهوری اسلامی، خواستار برگزاری
همهپرسی تحت نظارت سازمان ملل متحد برای "گذار مسالمتآمیز" از حکومت
فعلی "به یک دموکراسى سکولار پارلمانى" شدند.
«در این بیانیه تاکید شده است که "راهکار
برون رفت از این مشکلات بنیادین، گذار مسالمتآمیز از نظام جمهورى
اسلامى به یک دموکراسى سکولار پارلمانى مبتنى بر آرای آزاد مردم، رعایت
کامل حقوق بشر و رفع همه تبعیضهاى نهادینه به خصوص برابرى کامل زنان،
قومیتها، ادیان و مذاهب در همه زمینههاى فرهنگى، اجتماعى، سیاسی و
اقتصادى است».
«امضاکنندگان بیانیه، خواستار "برگزاری
رفراندوم، جهت تعیین نوع حکومت، تحت نظارت سازمان ملل متحد" شدهاند تا
به گفته آنان، "ملت ایران بتواند با تعیین نحوه حکومت مطلوب، خود
مسئولیت سرنوشتش را بر عهده بگیرد و برای رفع بحرانهای موجود، تلاشی
موثر و همگانی به عمل آورد".
«نسرین ستوده، شیرین عبادی، نرگس محمدی،
پیام اخوان، جعفر پناهی، محسن سازگارا، محمد سیفزاده، حسن شریعتمداری،
حشمتالله طبرزدی، ابوالفضل قدیانی، محسن کدیور، کاظم کردوانی، محسن
مخملباف، محمد ملکی و محمد نوری زاد این بیانیه را امضا کرده اند.»
ــــــــــــــ
و یک پرسش دیگر:
کسی که سری در خبر های روز و مسائل سیاسی
ایران ندارد، ممکن است که از این چیز ها بی خبر باشد؛ اما کسی که چنین
نیست و شب و روز از این طرف و آن طرف، خبر می خواند و می شنود و نقل می
کند و به تفسیر تحولات روزانه در ایران می پردازد، از این چیز ها خبر
دارد.
اگر چنین کسی، اتهاماتی را علیه نسرین
ستوده مطرح کند که دقیقاً بر خلاف این واقعیت ها هستند، کارش نه از سر
نادانی، بلکه دقیقاً به منظوری دیگر است.
آن منظور، کدام است؟
پاسخ:
یعنی شما پاسخ را نمی دانید؟
۸ مهر ۱۳۹۹
ققنوس ـ سیاست انسانگرا
٭ ٭ ٭ بحث بر سر عملی بودن یا عملی نبودن
راهکار های ارائه شده در بیانیه ی رفراندوم و بیانیه ی ۱۴ نفر نیست،
بلکه بر سر موضع مشخص نسرین ستوده در مورد ضرورت گذار از ج.ا است، و
استقرار یک دموکراسى سکولار پارلمانى مبتنى بر آرای آزاد مردم.
نه استمرار بقای ج.ا.
و نه اصلاح نظام موجود.
بحث بر سر تصریح او بر «اصلاح ناپذیری
جمهوری اسلامی» است.
و بر سر تصریح او بر ضرورت «گذار» از آن.
وگرنه، من در همان زمان انتشار بیانیه ی
رفراندوم، در مقاله یی توضیح داده ام که چرا نباید نیروی خود را روی
طرح هایی از آن نوع (و از نوع طرح های مطرح شده در بیانیه ی ۱۴ نفر)
متمرکز کرد. و این که:
رفراندوم «مسالمت آمیز» در باره ی این که
آیا من بروم و برگردم به شغل کفن دزدی خودم و جایم را به یک «دموکراسى
سکولار پارلمانى مبتنى بر آرای آزاد مردم» بدهم یا نه را چه وقت باید
به ج.ا تحمیل کرد؟
وقتی که همچنان توان مقابله با مردم را
دارد؟
یعنی حالا؟
یا وقتی که توان مقابله با مردم را دیگر
ندارد؟
وقتی که ج.ا دیگر توان مقابله با مردم را
نداشته باشد، چرا مردم از او بخواهند که رفراندوم برگزار کند؟ جارویش
می کنند!
رفراندوم و گذار مسالمت آمیز و بقیه ی
قضایا (در هفت کلمه، مختصر و مفید) ـ دوم اسفند ۱۳۹۶ ـ به همین قلم:
www.ghoghnoos.org/ak/kj/ref.html