می خواهید با خیزش های
مردمی همراهی کنید؟ |
|
|
|
|
|
۱۲ آذر ۱۴۰۰
۳ دسامبر ۲۰۲۱
در مطرح کردن
دوباره ی این پیشنهاد، روی سخن من عمدتاً با بچه های فعال در شبکه های
اجتماعی است.
این بچه ها، با وجود بعضی شیطنت های
گاهگاهی که مقتضای سرزندگی و جوانی است، معمولاً به حقد و
حسد ها و تنگ نظری های کسانی که زیادی برای خودشان حق آب و گل قائلند و
اپوزیسیون بودن شغلشان شده است آلوده نیستند.
آکسیون پیشنهادی، ساده و عملی است، اما جدی
گرفته شدنش مشروط است به اشتراک گسترده در فضای مجازی که در این روز و
روزگار بهتر از بسیاری از اشکال سازماندهی کلاسیک کار میکند.
نیرو های سرکوب، قادر به مقابله ی موفق و
بازدارنده یا خاتمه دهنده با این آکسیون نخواهند بود مگر آن که:
ـ تعدادشان در هر محلی دستکم یک چهارم
حاضران در آکسیون باشد،
ـ بسیاری شرایط لازم مادی و غیر مادی دیگر
هم برایشان فراهم آمده باشد،
ـ و بهای مادی و غیر مادی زیادی برای آن ها
و کلیت ج.ا نداشته باشد.
این، یک آکسیون سراسری و فراگیر است که هر
روز در ساعات معینی تکرار می شود بی آن که نیاز به تجمع در محل خاصی
داشته باشد که ج.ا بتواند محاصره اش کند و افرادی هم که احیاناً در آن
محل جمع شده اند یا می خواهند جمع شوند را متفرق کند و بزند و بگیرد و
ببرد.
تکرار این آکسیون:
ـ به مردم روحیه می دهد و از حالت انتظار
بیرون می آوردشان و تحرک بیشتری به آن ها می بخشد.
ـ خواست های عمومی را که در تظاهرات بیان
شده اند و می شوند و خواهند شد به زبانی دیگر منعکس می کند و یادآور می
شود.
ـ فضای ملتهب کنترل شده یی به وجود می آورد
که قرار نیست پایانی داشته باشد.
ـ و ج.ا و نیرو های سرکوبگرش را سردرگم تر
و خودباخته تر می کند.
ــــــــــــــــــــ
فرض کنیم که هر روز به طور منظم، یک یا دو
نوبت در روز، در یک ساعت معین، بی دقیقه یی کم یا بیش، و بی تأخیر و بی
تعجیل در شروع و در خاتمه، دستکم در نقاط شلوغ و متراکم خیابان ها، به
مدت شصت دقیقه در هر نوبت، بوق های ماشین ها، همزمان و همزبان، و حتی
الامکان با یک ریتم معین ـ در صورتی که تداخل صدا ها مانع رعایت ریتم
نشود ـ به صدا در بیایند.
آیا تحقق چنین فرضی عملی است؟
بله، خیلی هم عملی است در شرایط امروز
ایران.
چرا عملی نباشد؟ کسی می تواند به من بگوید
چرا؟
کجایش عملی نیست؟
باور کردنی نیست و به خواب و خیال می ماند؟
نه! این از فرط سادگی اش است که شاید عجیب
و غریب و باور نکردنی و خیالبافانه به نظر بیاید!
مخصوصاً با سابقه ی دعوت های روی هوا و
ذهنی و بدون مبنای عینی چهل و یکی دو سال پیشی که هیچ شباهتی با چهل و
یکی دو سال بعدتر از خود ندارد.
پیشداوری ها و تداعی ها را از ذهن خودمان دور
کنیم.
لحظه یی پیشداوری ها و تداعی ها را کنار
گذاشتن، و مستقیماً به موضوعی فکر کردن، غالباً محاسبات ذهن را تغییر
می دهد.
اما نتایج حاصل از چنین آکسیونی چه خواهد
بود؟
ــــــــــــــــــــ
این آکسیون، در ساعات پر ترافیک، به دلیل
گستردگی و همگانی بودن آن، و به دلیل شکل و فرم آن، و به دلیل متحرک
بودن آن، و به دلیل محل آن که به گستردگی همه ی شهر است، و به دلیل این
که برای انجام آن نیازی به تجمع در نقطه یی معین نیست، به شدت از توان
عکس العمل نیرو های سرکوبگر خواهد کاست.
چه می توانند بکنند آن ها در برابر چنین
موقعیتی؟
اینطور نیست که هیچ نتوانند بکنند. می
توانند. اما تا چه اندازه یی و به چه بهایی؟
ــــــــــــــــــــ
این آکسیون در زمان اجرا، به هر یک از اجرا
کنندگان، قوت قلب و احساس همبستگی مضاعف با بقیه خواهد بخشید، و هر
اجرا کننده یی، خود به خود عامل تشویق اجرا کننده ی دیگر خواهد بود.
روان جمعی، هیچگاه معادل جمع عددی روان فرد
ها نیست.
چه به منزله ی روان یک جامعه در کلیت آن.
چه به منزلهی روان جمع معینی با هدفی معین
به گرد هم آمده، و یا حتی تصادفاً در کنار همدیگر قرار گرفته.
و چه به منزله ی روان جمعیِ یک جمع همدل و
همصدا.
و این، در هر تجمعی، چه اعتراضی و چه غیر
اعتراضی، چه سیاسی و چه غیر سیاسی، صدق می کند.
ــــــــــــــــــــ
در پایان هر نوبتِ این آکسیون، افراد شرکت
کننده، بیشتر از نوبت پیش به توانمندی های نهفته ی خود پی خواهند برد،
و چون قرار بر تکرار این آکسیون در نوبت و نوبت های بعدی و فردا و فردا
های بعدی است، شوق رسیدن به نوبت و نوبت های بعدی و فردا و فردا های
بعدی، آن ها را سرزنده و شاداب و امیدوار نگاه خواهد داشت.
و اگر این نوبت و این نوبت ها و این فردا و
این فردا ها پی در پی و بی وقفه تکرار شوند، این توان و این شوق و این
احساس موفقیت، چه در تک تک افراد، و چه در جمع، در هر نوبت و هر روز،
افزون تر از نوبت قبل و روز قبل خواهد شد.
ــــــــــــــــــــ
سر و صدای حاصل، یک اختلال کنترل شده در
روزمرّگی ها پدید خواهد آورد.
هم در روزمرّگی های مردمان؛ و هم دروزمرّگی
های سرکوبگران.
در رخوت روزمرّگی های مردمان.
و در نخوت روزمرّگی های سرکوبگران.
ـ نیرو های سرکوب، بر اثر این اختلالِ
مستمر و هر روز تکرار شونده، روز به روز سر در گم تر و خودباخته تر
خواهند شد، و بازمانده ی روحیه ی کنونی خود را که محصول روزمرّگی های
همراه با احساس توفق و برتری است از دست خواهند داد.
ـ مردمان، خود را مفید و فعال و امیدوار
خواهند یافت، و خمیازه ی روزمرّگی ها که چیزی جز احساس عادی بودن و
عادی شدنِ رکود و سکون و خو کردن به «وضع موجود» نیست، جای خود را به
شور و شوق و تحرک خواهد داد.
ــــــــــــــــــــ
فضای سراسر کشور، به صورت حساب شده یی، غیر
عادی و ملتهب می شود؛ و تکرار های منظم، به احساس ضعف بیشتر در ج.ا و
احساس قدرت بیشتر در مردم منجر خواهد شد.
و این:
ـ نیرو های سرکوب را سردرگم و مستأصل خواهد
کرد.
ـ به ریزش سریع تر بخش هایی از بدنه ی ج.ا،
و همچنین به ایجاد تردید و تزلزل در کسانی که روی بقای ج.ا حساب باز
کرده اند و آینده ی نزدیک و تاریک خود را نمی بینند، خواهد انجامید.
ـ و پیوستن افراد مردد یا غیر فعال و نظاره
گر را به این آکسیون در پی خواهد داشت و آکسیون را گسترش خواهد داد.
ــــــــــــــــــــ
این یک شیوه ی مبارزه ی مسالمت آمیز و کم
هزینه است که در شرایط کنونی و توازن قوای فعلی، همخوانی بیشتری با
روحیه ی عمومی اکثریت جامعه دارد.
طبعاً مبارزه ی مسالمت آمیز را نباید به یک
دگم ازلی و ابدی تبدیل کرد، و ابتذال آنچه از فردای ۳۰ خرداد شصت، تحت
عنوان «مبارزه ی مسلحانه» به فجایع پی در پی و دومینو وار انجامید و
مسیر مبارزات بالقوه وسیع مردمی را یکسره مسدود کرد را هم نباید به
حساب مبارزه ی مسلحانه ی توده یی و نبرد و نبرد های آخرین که قطعاً
مسالمت آمیز نخواهند بود گذاشت.
ــــــــــــــــــــ
خوشبختانه، به دلیل حضور گسترده ی شبکه های
اجتماعی اطلاع رسانی و اشتراک ایده ها در میهن ما، در صورت جدی گرفته
شدن این پیشنهاد، هماهنگی عمومی، خلأ رهبری را تا جایی که به این
اکسیون بر می گردد تا حدود زیادی پر خواهد کرد.
لازمه ی اتحاد عمل، و یا اشتراک عمل، و یا
همسویی در یک ائتلافِ نانوشته و ناخوانده و تشکل نیافته، نه رهبری واحد
است، و نه ایده ئولوژی واحد است، و نه همفکری است، و نه گرد آمدن با
یکدیگر زیر یک سقف است، و نه حتی هماهنگ کردن رسمی و امضا شده و مکتوب
با یکدیگر.
می توان نه رهبری واحد داشت، نه ایده
ئولوژی واحد داشت، نه همفکر بود، نه به آینده ی دور چشم دوخت، و نه با
یکدیگر زیر یک سقف نشست، و نه حتی رسماً با یکدیگر هماهنگ کرد، ولی در
همان حال، در یک موضوع واحد، دست به یک عمل واحد زد.
همگان، ازموافقانِ با یکدیگر تا ناموافقانِ
با یکدیگر، و از منتهی الیه راست صف تا منتهی الیه چپ صف، می توانند
خود را در این آکسیون بیابند.
قرار نیست که همه با هم یکی شوند، و یا
راهی طولانی تا آینده یی دور تر از نزدیک را با همدیگر طی کنند.
یک آکسیون هماهنگ، در متن مبارزه یی گسترده
و متنوع، خیلی الّا و اما ندارد.
ــــــــــــــــــــ
ساعت های انجام این آکسیون باید با توجه به
ترافیک و عوامل دیگر تعیین شوند. ولی فعلاً در اینجا فقط به منظور از
دست نرفتن فرصت در بحثهای بی پایان بر سر جزییات، با نیم نگاهی به
وضعیت ترافیک در تهران، موقتاً ساعات زیر را به منظور آزمون و تجربه
پیشنهاد می کنم:
ـ هشت تا نُه صبح هر روز
ـ و پنج تا شش بعد از ظهر هر روز
۱۲ آذر ۱۴۰۰
ققنوس ـ سیاست انسانگرا
◄ مقالهی اصلی و مرجع:
این پیشنهاد را جدی بگیرید:
www.ghoghnoos.org/aak/210726.html