اول مهر ۱۳۹۳
--------------
در باره ی چگونگی رشد ناگهانی و غير منتظره ی
داعش، و در باره ی انتقال نقطه ی ثقل تهاجمات متمرکز اين جريان از
سوريه به عراق، و در باره ی نيرو هايی که حتی در عين اختلاف نظر های
گاه بنيادی با داعش، تحت هژمونی داعش در کار فتح شهر به شهر و محله به
محله ی عراق هستند، و يا به مقابله با دولت و پيشمرگان کرد و گروه های
شبه نظامی يی که برای باز پس گرفتن مناطق اشغال شده و دفاع از مناطق
تحت محاصره می جنگند مشغولند، امروز ديگر بسيار نوشته شده است و گفته
شده است.
اما پيش تر از اين، در همان نخستين ايام سر برآوردن دوباره ی داعش در
عراق پس از مدتی تمرکزش روی سوريه، راقم اين سطور در مقاله ی
«عراق دارد از هم فرو می پاشد؛ مراقب ايران
خودمان باشيم» (۱) با استناد به منابع متعدد، به تشريح موقعيتِ
تا آن زمانی داعش و مجموعه ی نيرو هايی که همراه داعش در عراق به جنگ
با دولت مرکزی برخاسته اند، و ترکيب اين نيرو ها، و گمانه زنی هايی در
باره ی آينده پرداخته بود، که خلاصه شدنی نيست و علاقمندان می توانند
به خود آن مقاله مراجعه کنند.
در آن مقاله، و مقاله ی بعدی با عنوان «با
درگيری ها و اعدام کرد ها و عرب ها و سنی ها می خواهند مرز های ايران
با عراق را متشنج کنند» (۲) بر ارتباط مستقم آنچه منطقه در پی
جهش کيفی و کمّی داعش درگير آن شده است با سرنوشت ايران، و قرار گرفتن
مرز های جغرافيايی و تماميت ارضی ميهن ما در موقعيتی بسيار شکننده
تأکيد کرده ام.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
و از جمله بر اين که:
اگر اتفاق غير منتظره يی نيافتد، کشور عراق، به مرحله ی نهايی فروپاشی
و تجزيه و تکه تکه شدن (و نه فدراليسم) بسيار نزديک شده است. و
جنگجويان مخالف، حتی اگر ـ بر فرض ـ بتوانند بغداد را هم تسخير کنند،
به دليل ناهمگونی های ميان عناصر تشکيل دهنده اشان، به سرعت، يکديگر را
همراه با کشور خود، از هم خواهند دريد.
آيا در آن بالا، در سطح صاحبان و اربابان، توافق هايی شده است و از اين
پس کمتر شاهد درگيری داعش و ارتش آزاد سوريه با يکديگر خواهيم بود؟
و آيا تحت حمايت عربستان سعودی و قطر و مشابهان، مأموريتی بزرگ و خطير
به داعش در عراق سپرده شده است يا سپرده خواهد شد؟
معلوم نيست که چنين باشد، اما يک چيز، به عنوان تجربه يی نزديک و
ملموس، به روشنی معلوم است:
حکايت طالبان و القاعده ی زمانی مورد لطف و عنايت آمريکا و پرورده شده
در دامان سيا و غيره و غيره و برکشيده توسط آن ها، و نمک ناشناسی های
بعدی و دردسر های بی پايان آن!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
و نيز بر اين که:
تحريک و تحرکات کاملاً آشکاری در جريان است که مرز های ايران با عراق،
از همه سو و در تمام جهات، متشنج شوند.
دارند مردمان شريف مرز های ميهن ما با عراق، از خوزستان تا کردستان، و
نيز همميهنان اهل تسنن ِ مورد ستم مضاعف در مضاعف قرار گرفته ی ايران
را، در مورد دفاع احتمالی از ميهن خود ـ که آرزو کنيم هرگز نيازی به آن
پيش نيايد ـ دچار ترديد و تزلزل می کنند.
ـ فعالان عرب را يا اعدام می کنند و يا در صف اعدام قرار می دهند.
ـ کرد ها را يا اعدام می کنند و يا در صف اعدام قرار می دهند.
ـ اهل تسنن را ، درست در بحبوحه ی منازعات مذهبی در عراق، اعدام می
کنند و يا در صف اعدام قرار می دهند.
ـ به صورت کاملاً ملموسی، می کوشند تا آتش بس شکننده يی را که ميان
همميهنان کرد ما و دولت مرکزی برقرار شده است به هم بزنند.
... ... ...
اين ها تصادفی نيست. اين ها سازمان يافته است.
پشت اين سازماندهی، چه کسانی نهفته اند؟
قطعاً بخشی از نظام. از ميان همان ها که بر سر رقابت های جناحی، و به
منظور هرچه ناتوان تر کردن، و ناتوان تر نشان دادن دولت روحانی در
انجام وعده های خود در حق مليت ها و نيز آنچه به غلط «اقليت های مذهبی»
ناميده می شود، حتی شعور و فهم درک منافع خود را هم ندارند.
اما آيا فقط همين ها؟
مأموران شماره دار يا بی شماره، مزدوران دائمی يا مقطعی، سفلگانی که در
مسير مردمفروشی خود ثابت کرده اند که از انجام هيچ خيانتی برای تحقق
احلام خون آلود خويش ابا ندارند، و در يک کلام: همه ی آن هايی که آرزوی
به خاک و خون کشيدن ايران و تبديل آن به ليبی و سوريه، و عراق ِ در حال
به اشغال آدمکشان داعش و متحدان آن در آمدن را دارند، چه طور؟
... ... ...
سرنخ اين تحريک و تحرکات می تواند به يک شبکه ی جاسوسی و نفوذ، راه
يابد. با اعضايی که يکی دو من ريش و پشم دازند، نماز شبشان قضا نمی
شود، پيشانی هايشان کبره بسته است، نگران بهشت و جهنم مردمند، در صفوف
اول تمام نماز های جمعه حضور دارند، و يک قدم هم از نابودی کامل
اسراييل و «استکبار جهانی» کوتاه نمی آيند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در پی آغاز اقدامات نظامی رسمی و هماهنگ شده ی آمريکا و ناتو در عراق،
ميشل شوسودووسکی، مقاله يی نوشته است که علی الحساب به ترجمه ی آن
اکتفا می کنم و آنچه در ادامه ی دو مقاله ی پيشين بايد نوشت را نظر به
حساسيت موضوع و گستردگی پهنه ی بحث، به مقاله هايی ديگر وا می گذارم.
با سه توضيح:
۱ ـ بايد در نظر داشت که آنچه در مقاله ی شوسودووسکی تحت عنوان آمريکا
يا اوباما از آن نام برده می شود، برآيند نيرو های گاه غیر همخوان و
حتی متضاد درون دستگاه سياسی و نظامی و امنيتی آمريکا ست، و نه الزاماً
اراده ی آزاد اوباما و دستياران او.
۲ ـ روايت های ديگری نيز در اين باب وجود دارند که هرچند عمدتاً نه نقض
کننده بلکه تکميل کننده ی روايت ميشل شوسودوسکی هستند، تبصره هايی را
اما بر اين روايت می افزایند.
۳ ـ آنچه ميشل شوسودووسکی در باره ی مجموعه ی نيرو های پرورده شده توسط
عربستان سعودی و قطر و سازمان های اطلاعاتی عربی و غربی می گويد و
عملاً آن ها را با همديگر جمع می زند تناقضی با اختلاف ها و حتی
منازعات و درگيری ها و جنگ های خونين ميان آن ها ندارد.
اين نیرو ها شکل ثابت و غير متغيری ندارند، و هر روز بخشی از افرادشان
از نيرويی به نيروی ديگر ملحق می شوند.
بسياری از افراد «ارتش آزاد سوريه» و يا «النصر» به داعش پيوسته اند و
می پيوندند، همچنان که افرادی از داعش يا متحدان آن، به ارتش آزاد
سوريه و النصر و نيرو های کوچک و بزرگ ديگر.
و حتی مطابق پاره يی گزارش ها و محاسبات، دوسوم کمک هايی که به
اصطلاحاً «مدره» های اپوزيسيون نظامی سوريه شده است در اختيار النصره و
داعش و مشابهان قرار گرفته است.
در عراق نيز وضعيتی مشابه وجود دارد، و متحدان عملی داعش، از ترس بی
آبرويی های مضاعف، گاه در کلام، داعش را نقد يا حتی نفی می کنند، و لی
در همان حال، در صحنه ی عمل، همراه و همگام داعش هستند و هژمونی آن را
ـ به دلخواه و يا از سر ناچاری ـ پذيرفته اند.
نياز چندانی به معرفی ميشل شوسودووسکی نيست، و بيشتر ايرانيانی که با
سياست خارجی سر و کار و يا آشنايی دارند اين شخصيت پرآوازه را کم و بيش
می شناسند.
مقالاتی نيز از او در سال های گذشته، به همين قلم ترجمه و منتشر شده
اند.
ميشل شوسودووسکی، استاد ارشد دانشگاه های کانادا، استاد ميهمان دانشگاه
شيلی در دوران سالوادور آلنده، مشاور سازمان ملل متحد و چندين کشور در
حال توسعه و چندين سازمان جهانی و بين المللی همچون سازمان بين المللی
کار، و سازمان جهانی بهداشت، از همکاران لوموند ديپلوماتيک و دايرة
المعارف بريتانيکا، و مدير مرکز مطالعات و بررسی ها در زمينه ی
گلوباليزاسيون است. با صد ها مقاله و گفتگو و کنفرانس، و چندين کتاب از
حمله «گلوباليزاسيون فقر» که جزو پرفروش ترين کتاب های جهان به شمار می
آيد و دستکم به يازده زبان، ترجمه شده است.
اول مهر ۱۳۹۳
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به دنبال داعش می گردی ؟
حدس بزن چه کسی پشت صحنه ی پروژه ی خلافت است
ميشل شوسودووسکی
گلوبال ريسرچ
۱۲ سپتامبر ۲۰۱۴
«دولت اسلامی» يا «داعش»، به عنوان دشمن آمريکا و جهان غرب، ترسيم شده
است. و با کمک انگلستان، اين متحد ثابت قدم آمريکا، اوباما دستور يک
سلسله بمباران ها در عراق را با چشم انداز شکست دادن ارتش «دولت
اسلامی» صادر کرده است.
«ما در اراده ی خود به جنگ با داعش خللی راه نخواهيم داد... اگر
تروريست ها فکر می کنند که ما در مبارزه با خطر آن ها متزلزل خواهيم
شد، اشتباهی بزرگ تر از حد تصور خود مرتکب شده اند.»
(باراک اوباما و ديويد کامرون، در مقاله ی «مستحکم کردن پيمان ناتو»،
منتشر شده در شماره ی چهارم سپتامبر ۲۰۱۴ تايمز لندن)
اما چه کسی در پشت صحنه ی پروژه ی «دولت اسلامی» است؟
همان هايی در پشت صحنه ی پروژه ی خلافت قرار دارند که دستور بمباران را
صادر کرده اند.
طنز تلخی است اين که تا همين اندک زمانی پيش، شورشيان «دولت اسلامی
عراق و شام»، به عنوان «رزمندگان آزادی» که متعهد به «استقرار
دموکراسی» از طريق سرنگون کردن دولت لاييک سوريه هستند معرفی می شدند.
داعش که در حال حاضر آماج کمپين بمباران آمريکا و ناتو تحت عنوان «جنگ
عليه تروريسم» است، مورد حمايت پنهانی آمريکا و متحدان آن بود و هنوز
هم هست.
به عبارت ديگر، «دولت اسلامی»، مخلوق دستگاه اطلاعاتی آمريکا، با کمک
ام آی سيکس انگلستان، موساد اسراييل، سرويس های اطلاعاتی پاکستان، و
استخبارات عام عربستان سعودی است.
بنا بر گزارش منبع اطلاعاتی اسراييل، «دبکا»، از آغاز بحران سوريه در
سال ۲۰۱۱ ناتو در پيوند با فرماندهان بلندپايه ی ترکيه، در استخدام
مزدوران و مرسونر های جهادی دست داشته است. جنگجويان داعش، همراه با
«النصره» که شاخه يی از القاعده است، سربازان پياده ی اتحاد نظامی غرب
هستند، و به صورت پنهانی توسط آمريکا ـ ناتو ـ اسراييل پشتيبانی می
شوند.
سبعيت و قساوتی که جنگجويان داعش در عراق به کار می برند شبيه همان
سبعيت و قساوتی است که آن ها در سوريه به کار برده اند.
به دليل گزارش های مخدوش، و کژآگاه سازی های رسانه ها، افکار عمومی
غربی، در جريان اين موضوع که «تروريست های اسلاميست» از خيلی پيش از
اين، از آغاز فعاليت خود، از سوی آمريکا و متحدان آن حمايت می شوند
قرار نگرفته است.
و حالا، کشتار شهروندان بی گناه عراقی توسط داعش، بهانه يی شده است
برای موجه جلوه دادن دخالت نظامی آمريکا در عراق، تحت عنوان انگيزه های
بشردوستانه.
اما در واقعيت امر، هدف اين بمباران ها نابود کردن داعش نيست. چرا که
داعش، يک «سرمايه ی اطلاعاتی» برای آمريکا ست.
آمريکا، نه داعش، بلکه مردمان عادی و نيز مقاومت عراق عليه اشغال را
نشانه گرفته است.
نقش عربستان سعودی و قطر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بنا به اسناد فراوان، و گزارش های مستند، آمريکا و ناتو، از طريق دو
متحد پابرجای خود، يعنی عربستان سعودی و قطر، به داعش کمک می رسانند.
به تصريح رسانه های غربی، رياض و دوحه در پيوند با واشنگتن، و به حساب
واشنگتن، نقش محوری را در تأمين منابع داعش ايفا کرده اند و هنوز هم به
اين کار خود ادامه می دهند. همچنان که در امر استخدام مرسونر، و در امر
آموزش، و در امر تربيت مذهبی تروريست هايی که در سوريه هستند.
با استناد به «ديلی اکسپرس» لندن، «آن ها از سلاح ها و پول های عربستان
سعودی و قطر برخوردارند.»
بنا بر اطلاعاتِ دکتر «گونتر ماير» رييس مرکز پژوهش های جهان عرب در
دانشگاه «ماينْز»، که دویچه وله آن را منتشر کرده است، بيشترين منبع
کمک مالی به داعش، عربستان سعودی به طور خاص، و قطر و کويت و امارات
متحده ی عربی و شيخ نشين های خليج فارس هستند.
اين پول ها برای مبارزه با دولت سوريه، به تروريست های داعش پرداخت شده
اند.
مطابق گزارش ۱۲ ژوئن ۲۰۱۴ ديلی تلگراف، غرب از طريق متحدان خود مثل
عربستان سعودی و قطر، از زمان جهش کيفی داعش، شبه نظاميان اين جريان و
شبه نظاميان القاعده را حمايت کرده است.
رابرت فيسک می نويسد که پروژه ی خلافت، به وسيله ی عربستان سعودی
سرمايه گذاری شده است.
او در اينديپندنت توضيح می دهد که تازه ترين هديه ی عربستان سعودی به
تاريخ جهان اين است:
خلافت عراق و شام، فاتحان موصل و تکريت ـ و رقه در سوريه ـ و احتمالاً
بغداد، و تحقير بی نهايت بوش و اوباما.
و اضافه می کند:
از حلب در شمال سوريه، تا تقريباً نزديک مرز ايران و عراق، جهادی های
داعش و گروه های مختلف ديگر، تأمين شده و مزدور عربستان سعودی وهابی و
اليگارشی کويت، در حال حاضر بر هزاران کيلومتر مربع فرمانروايی می
کنند.
در سال ۲۰۱۳ در چهارچوب استخدام مرسونر برای عمليات تروريستی، عربستان
سعودی، يک ابتکار و طرح تازه را به ميان نهاد: آزاد کردن زندانيان
محکوم به اعدام به ازای پذيرش مأموريت مرسونری.
در پی افشای سندی محرمانه، معلوم شد که اين زندانيان به عنوان شبه
نظاميان جهادی، از جمله داعشی و النصره يی، برای جنگ در سوريه استخدام
می شدند.
به اين زندانيان، پيشنهاد می شد که يا در زندان بمانند و اعدام شوند، و
يا مورد عفو قرار بگيرند و برای جنگ به سوريه بروند، و به خانواده ی آن
ها حقوق ماهيانه پرداخت شود.
تمام زندانی ها، از يمن، فلسطين، عربستان سعودی، سودان، اردن، سومالی،
افغانستان، مصر، پاکستان، عراق و کويت، رفتن به سوريه و جنگيدن را
انتخاب کردند.
«تغيير جهت»: در باره ی چرخش
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۴، سالگرد واقعه ی يازده سپتامبر، پادشاه عربستان
سعودی و شيوخ خليج فارس، اراده ی انعطاف ناپذير خود را در حمايت از جنگ
مقدس اوباما عليه «دولت اسلامی» اعلام کردند. يعنی عليه نيرويی که به
وسيله ی عربستان سعودی و قطر، در کادر يک مهندسی اطلاعاتی دقيق و حساب
شده، حمايت مالی می شد و همچنان می شود.
عربستان سعودی و دولت های خليج فارس که به صورت فعال به داعش کمک کرده
اند، بدون آن که به کمک های خود و استخدام مزدور برای داعش، و آموزش
تروريست ها به نيابت از واشنگتن اشاره يی کنند اعلام کردند که سرسختانه
به کارزار نظامی اوباما به منظور «تضعيف، و نهايتاً نابودی داعش» متعهد
هستند.
آن ها در بيانيه ی خود نوشتند که «رهبران کشور های عربی، در قطع جريان
پيوستن پيکارجويان خارجی به داعش، و مسدود کردن منابع مالی داعش، با
آمريکا همکاری می کنند.»
در بيانيه، همچنين آمده است که دولت های خليج فارس، «استراتژی نابود
کردن داعش در هر کجا که باشد، از جمله در عراق و سوريه» را مورد بحث
قرار دادند.
نهايتاً عربستان سعودی فهميد که داعش يک تهديد جدی برای خود او هم هست،
و يک جريان سنی منطبق بر نُرم های او نيست.
يکی از برنامه های اوباما مبارزه با تلقی داعش از اسلام است، و دولت
آمريکا اميدوار است که عربستان سعودی از نفوذ خود در ميان رهبران مذهبی
در جهت مبارزه با داعش استفاده کند. (صدای آمريکا ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۴)
استخدام تروريست های «مدره و ميانه رو»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به عنوان بخشی از توافق، خاک عربستان سعودی، ميزبان هزاران شورشی سوريه
می شود که همزمان، هم با داعش و هم با دولت اسد می جنگند.
يک ايده ی پوچ و قلابی! تا ۹ سپتامبر ۲۰۱۴ عربستان سعودی «رسماً» کمک
کننده ی داعش برای جنگ با حکومت سوريه بود؛ و حالا استخدام جهادی ها
برای جنگ با داعش به او سپرده شده است.
يک ايده ی پوچ و قلابی!
[استخدام جهادی هايی برای داعش به منظور جنگ با حکومت سوريه؛ و استخدام
جهادی هايی برای آمريکا به منظور جنگ با داعش!]
اما رسانه ها در به هم متصل کردن نقطه ها ناتوان مانده اند و نتوانسته
اند دروغ بزرگ را در اين ميان کشف کنند.
ما با يک پروژه ی شيطانی سر و کار داريم: معماران «دولت اسلامی» به
جهانيان اطلاع داده اند که می خواهند تروريست های خودشان را در يک
عمليات ضد تروريستی، تعقيب کنند.
اگرچه اين عمليات، زير پرچم «جنگ جهانی با تروريسم» به پيش می رود، اما
آمريکا واقعاً قصد ندارد که بريگاد های ترور داعش ِ خودش را که توسط
نيرو های ويژه ی غربی و سرويس های اطلاعاتی، يکپارچه شده اند نابود
کند.
و نيازی به گفتن نيست که کمک های آمريکا، ناتو، عربستان سعودی و قطر به
«دولت اسلامی» همچنان ادمه خواهد يافت.
هدف، نابود کردن داعش، آنگونه که اوباما وعده داده است، نيست. آنچه ما
با آن سر و کار داريم، بی تبات کردن و نابود کردن همزمان عراق و سوريه
است.
کارزار عليه داعش، وسيله يی برای موجه جلوه دادن بمباران دو کشور است،
که به طور عمده به مردم عادی صدمه خواهد رساند.
آخر اين دور از بازی، در حالی که دور های ديگر بازی هنوز باقی مانده
اند، اين است که عراق به عنوان يک دولت ـ ملت واحد، بی تبات شود، و
تقسيم آن به سه بخش مجزا کليد بخورد.
هدف استراتژیک بزرگتر آمريکا ـ ناتو اما، بی ثبات کردن تمام خاورميانه،
شمال آفريقا، آسيای ميانه، و جنوب آسياست.
اين پهنه، ايران و پاکستان و هند را نيز شامل می شود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
٭ لينک مقاله در گلوبال ريسرچ:
http://www.globalresearch.ca/going-after-the-islamic-state/5401439
۱ ـ عراق دارد از هم فرو می پاشد؛ مراقب ايران خودمان باشيم ـ به همين
قلم ـ ۲۴ خرداد ۱۳۹۳
http://www.ghoghnoos.org/ak/kb/iraq-dsh.html
۲ ـ با در گيری ها و اعدام کرد ها و عرب ها و سنی ها می خواهند مرز های
ايران با عراق را متشنج کنند ـ به همين قلم ـ ۳۰ خرداد ۱۳۹۳
http://www.ghoghnoos.org/ak/kj/iraq-drg.html