به گفته حکومتيان، قرار است اجرای طرح
"هدفمند کردن يارانه ها" از اول مهرماه آغاز شود. دستگاه های
تبليغاتی رژيم گرد و خاک به راه انداخته اند که وظيفه اين طرح
اولاً جلوگيری از اتلاف منابع است و عقلانی کردن مصرف، و
ثانياً عادلانه کردن هزينه کالاها و خدمات اساسی و کمک به
خانواده های کم درآمد. و درست به همين دليل هم عنوان "هدفمند
کردن" را بر پيشانی اين طرح چسبانده اند که يعنی می خواهيم از
طريق بالا بردن قيمت يک رشته کالاها و خدمات اساسی، پول بيشتری
از ثروتمندان بگيريم و آن را ميان تهيدستان تقسيم کنيم.
اما اين يک دروغ گوبلزی است که حقيقت را به طور کامل وارونه می
کند. يوزف گوبلز وزير تبليغات هيتلر معتقد بود دروغ هر چه بزرگ
تر باشد، انکار آن دشوارتر است. رهبران جمهوری اسلامی نيز، به
شهادت کارنامۀ ۳۲ ساله شان، چنين اعتقادی دارند و الحق پيروان
وفادار مکتب گوبلز هستند. چندی پيش احمدی نژاد اعلام کرد که با
اجرای طرح "هدفمند کردن يارانه" در عرض سه سال، بيکاری و فقر
در ايران ريشه کن خواهد شد! اما حقيقت درست وارونه آن چيزی است
که می گويند: با افزايش جهشی قيمت مثلاً برق و گاز و آب و
بنزين و گازوئيل (که درمواردی احتمالاً تا ده برابر قيمت های
کنونی خواهد بود) هزينه زندگی کارگران و زحمتکشان به نحو بی
سابقه ای بالا خواهد رفت، بی آن که درآمدشان افزايش يابد.
وعده يارانه های نقدی دروغی است در حد همان دروغ های گوبلزی که
در بهترين حالت، شاخک های اطلاعاتی و امنيتی رژيم را حتی به
درون خانه های مردم نيز خواهد گستراند و حساب خرج و بَرج
خانواده های زحمتکشان را به دست "سربازان گمنام امام زمان"
خواهد داد. چگونگی اجرای طرح هم کاملاً سری است و دولت احمدی
نژاد حاضر نشده درباره آن حتی به کميسيون تلفيق مجلس گزارش
بدهد. از اين فراتر، حتی معلوم نيست بالاخره دولت، قانون مصوب
مجلس را اجرا خواهد کرد يا طرح خودش را. چيزی که قطعی است،
تورم وحشتناکی است که (به پيش بينی مرکز پژوهش های مجلس) می
تواند تا ۷۰ در صد بالا برود.
در مقابل اين تهاجم وحشتناک چه بايد کرد؟ قبل از هر چيز به ياد
داشته باشيم که اجرای اين طرح در شرايطی آغاز می شود که اقتصاد
ايران در زير فشار موج بی سابقه ای از تحريم های بين المللی در
بحران فلج کننده ای فرو می رود و رکود تورمی دو سال اخير گستره
و عمقی پيدا می کند که (به اعتراف آدمی مانند رفسنجانی) قبلاً
سابقه نداشته است. بنابراين وارد دوره ای می شويم که احتمال
شورش های توده ای تهيدستان بسيار بالاست.
اما دست روی دست گذاشتن و به انتظار شورش های خودانگيخته مردم
نشستن جز هالوگری سياسی معنايی ندارد. زيرا اولاً تضمينی وجود
ندارد که اين شورش ها به حد کافی توده ای و سراسری بشوند؛
ثانياً کار ساز باشند و هرز نروند. ترديد نبايد داشت که رژيم
با آمادگی کامل امنيتی و نظامی، اجرای اين طرح را شروع خواهد
کرد و به مانورهايی دست خواهد زد که اولاً چنين شورش هايی حتى
المقدور در همان مرحله نطفه ای خفه شوند و دامنه و دوام زيادی
نداشته باشند؛ ثالثاً در حد خود به خودی و سازمان نيافتگی باقی
بمانند تا بشود از سراسری شدن آنها جلوگيری کرد؛ رابعاً از
نفوذ مخالفان سياسی رژيم در آنها جلوگيری شود.
اما اين مانورهای رژيم را می توان در هم شکست. زيرا هنوز جنبش
ضد ديکتاتوری پر نفسی وجود دارد که می تواند با اين خيزش های
توده ای احتمالی در هم بيآميزد و شرايط مساعدی برای تبديل حرکت
های خودانگيخته به يک جنبش مطالباتی سراسری توده زحمتکشان
فراهم بياورد. به عبارت ديگر، برای اولين بار در تاريخ موجوديت
جمهوری اسلامی شرايط مساعدی برای هم زمانی و بنابراين همگرايی
جنبش ضد ديکتاتوری و جنبش مطالباتی توده ای زحمتکشان فراهم می
آيد. فعالان جنبش ضد ديکتاتوری و به ويژه فعالان جنبش چپ نبايد
اين فرصت را از دست بدهند.
در هم آميزی جنبش ضد ديکتاتوری و جنبش مطالباتی زحمتکشان در
صورتی می تواند با موفقيت پيش برود که چند نکته ساده را فراموش
نکنيم:
يک ـ استفاده ابزاری از حرکت های خودانگيخته مردم نه تنها کمکی
به جنبش نمی کند، بلکه می تواند نتايج فاجعه باری داشته باشد و
فرصت کنونی را بسوزاند.
دو ـ مقابله با رژيم در نقطه قوت آن نتايج مصيبت باری می تواند
به دنبال داشته باشد. فراموش نبايد کرد که حکومتی ها سازمان
يافته اند، مسلح اند، و از اراده فشرده و طرح های حساب شده ای
برخوردارند. در مقابل، فراموش نبايد کرد که مردم بی شمارند، از
حق حيات شان دفاع می کنند و بنابرين حقانيتی دارند که تأکيد
برآن حتی در صفوف طرفداران رژيم نيز می تواند تزلزل و ترديد
ايجاد کند.
سه ـ برتری عددی مردم در صورتی می تواند خود را نشان بدهد و به
نيروی درهم کوبنده ای تبديل بشود که اولاً رويارويی ها به صورت
فرسايشی پيش بروند تا هم مجال ارتباط و سازمانيابی برای حرکت
های مطالباتی مردم بدهند و هم نيروهای دشمن را فرسوده سازند.
به جای روريارويی فشرده در زمان و مکان، بايد به ضربه و گريز
پراکنده، به مبارزه گريلايی مسالمت آميز روی آورد و زمان خريد
و خود را سازمان داد.
چهار ـ شرايط بسيار مساعدی برای نافرمانی مدنی مسالمت آميز
فراهم آمده است که بايد فعالانه از آن استفاده کنيم. نقدترين و
عملی ترين شکل نافرمانی مدنی در روريارويی های کنونی اين است
که مردم از پرداختن قبض های برق و گاز و آب که با نرخ های جديد
صادر می شود، خودداری کنند.اين کار اگر به صورت سازمان يافته و
از پائين شروع شود، مسلماً می تواند کارساز باشد. در محلات
زحمتکش نشين شرايط بسيار مساعدی برای سازماندهی اين شکل از
نافرمانی مدنی وجود دارد. زيرا در اين محلات اولاً ارتباط
تنگاتنگ و فعالی ميان خانواده های محل وجود دارد، ثانياً
افزايش هزينه برق و گاز و آب تأثير مخرب تری بر زندگی زحمتکشان
خواهد گذاشت. ترديدی نيست که رژيم در مقابل عدم پرداخت قبض های
برق و گاز و آب واکنش تندی نشان خواهد داد. ولی اگر حرکت در
سطح محله با تدارک کافی سازمان داده شود، مردم می توانند
مانوورهای رژيم را خنثی کنند. فراموش نبايد کرد که آب وبرق همه
را نمی شود قطع کرد و همه را به خاطر عدم پرداخت قبض آب و برق
نمی توان به زندان انداخت. در صورت موفقيت حرکت حتی در يک
محله، خبر آن به سرعت خواهد پيچيد و حرکت توده گير خواهد شد.
پنج ـ در مورد مقابله با افزايش قيمت بنزين و گازوئيل و غيره
البته شيوه های ديگری از نافرمانی مدنی می تواند شکل بگيرد که
استفاده از آنها ممکن است در قدم اول آسان نباشد. ولی اگر مردم
بتوانند در مورد آب و برق و گاز تهاجم رژيم را عقب برانند،
مقابله در حوزه های ديگر نيز راحت تر خواهد شد.
مهم اين است که فرصت کنونی را از دست ندهيم. در هم شکستن حمله
رژيم در اين حوزه، زمينه را برای موفقيت رويارويی های بزرگ تر
و مهم تر فراهم خواهد آورد.
۲۳ شهريور ۱۳۸۹