خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول

 
اسراييل، صلح نمی خواهد
 
 
تقی رحمانی
 

 
صلح، اسرائيل را به کشوری بی اهميت تبديل می کند. قدرتمند ترين کشورهای جهان حامی اسرائيل هستند. فلسطينی ها مظلوم اما پر سروصدا هستند. پيروزی فلسطينی ها به راحتی امکان پذير نيست. برای صلح خاورميانه نمی توان چشم انداز مثبتی متصور بود. صلح خاورميانه با محوريت صلح اسرائيل ـ  فلسطين امنيت در اين منطقه را تضمين می کند. از اين گونه گزاره ها فراوان می توان گفت و نوشت. در اين يادداشت قصد دارم به نکاتی از راهبرد جديد اسرائيل اشاره کنم. در اين راستا اشاره به دو نکته ضروری است:
عباس امير انتظام اين قربانی آزاديخواهی و حقوق فردی در ايران معتقد است که ايران گروگان جنگ اسرائيل و اعراب است. تا ميان اعراب و اسرائيل صلح نشود مشکل دموکراسی در ايران نيز ادامه خواهد داشت. از سال ۱۳۶۷ تا به امروز که با ايشان بحث می کنم به چنين نکته ای اشاره می کند. من چنين نسبت مستقيمی را باور ندارم. همچنين احمد زيدآبادی که در بند است و اميدوارم زودترآزاد شود و با طراوت يادداشت نويسی کند، در سال ۱۳۷۵ معتقد بود که صلح اعراب واسرائيل نزديک است. من در همان سال در «ايران فردا» نوشتم روند صلح در خاورميانه چشم انداز مثبتی ندارد. اين دو عزيز آزاده هر دو به صلح اعراب و اسرائيل معتقد هستند. اما اسرادئيل بنا به دلايل مختلف صلح نمی خواهد. منتها با توجه به شرايط زمانی تلاش می کند تا با نشان دادن برخی از انعطاف ها و بازيگری امکان صلح پايدار را منتفی کند. بی گمان با آمدن اوباما و شرايط جديد، اسرائيل در بدترين شرايط جهانی قرار دارد. اما اسرائيلی ها تجربه دوران بيل کلينتون را به ياد دارند. در آن دوران امتياز های کوچک داده می شد تا زمان خريده شود. اوباما بايد موفق شود اما سه جريان هستند که می توانند برای صلح جهانی خطرناک باشند. سازمان القاعده، دولت اسرائيل و جريان افراطی ايران. آمريکا حداقل تا سال ۲۰۵۰ ميلادی قدرتمندترين کشور جهان است. طيف اوباما صلح طلب ترين جناح حاکميت آمريکاست و شکست اين طيف با ظهور تندروها نسبت مستقيم داد. تجربه شکست کارتر و آمدن ريگان که برخی وی را پدر نئوکان ها می نامند پيش روی ماست. اما بخشی از راست گرايان اسرائيل قصد دارند برنامه يک سرزمين در يک کشور را منتفی کنند. آن ها اين راهبرد را با شهرک سازی در کرانه غربی رود اردن انجام می دهند. اين شهرک سازی ها اين قدر ادامه می يابد تا کرانه غربی رود توازن ارضی را که به نفع فلسطينی هاست، از دست بدهد. «اريحا» يا کرانه غربی رود اردن در عهد عتيق منطقه ای يهودی است که دارای حرمت است. برخی از انبيا بنی اسرائيل در دوره ای آن را نفرين کرده اند. هبرون يعنی همان الخليل و شهرهای ديگر نام های عبری دارند. در نتيجه اسرائيل قصد دارد کرانه غربی رود اردن را اشغال کند. اگر اين کار صورت بگيرد، امکان دارد اسرائيل نوار غزه را به دولت مصر واگذار کند که در حقيقت هم متعلق به مصری ها بوده است. اين جاست که نظريه يک ملت با يک دولت مطرح می شود. اسرائيل با اين نظريه هم موافق نيست. زيرا در اين صورت فلسطينی ها به لحاظ کمی بر اسرائيلی ها برتری می يابند. بنابراين اسرائيل به هيچ راه حل عادلانه ای باور ندارد. اسرائيل بايد قاعده شهروند تابع فلسطينی را اعمال کند. اين عمل به معنای استمرار جنگ يا تداوم وضعيت جنگی است. عواملی که نرمش ناپذيری اسرائيل را دو چندان می کنند، عبارتند از:
۱ـ عوامل داخلی: با فروپاشی شوروری يهوديانی که به اسرائيل آمدند نشان دادند که افراطی هستند. در اين مورد می توان به ترور اسحاق رابين نخست وزير سابق اشاره کرد. حتی يهوديان اروپايی ديگر دست بالا را در اسرائيل ندارند. در آخرين انتخابات نيز جريان راست افراطی رای بالايی کسب کرد و با راست های کلاسيک دولت را تشکيل داد.
۲ ـ  عوامل خارجی: حمايت بخشی از مردم آمريکا و هيات حاکمه اين کشور از اسرائيل هم عقيدتی و هم راهبردی است. عقيدتی است زيرا که بخشی از مردم آمريکا معتقد به ظهور مسيح در اورشليم در زمان تشکيل و حاکميت دولت يهود هستند. همچنين عهد عتيق با فلسطينی ها دشمنی دارد. جناح جنگ طلب حاکميت آمريکا به واسطه وجود دولت اسرائيل در منطقه سلاح می فروشد. فروش سلاح بسيار سود آور است و بخشی از منافع سرمايه داری نظامی را تامين می کند. رشد صنايع آمريکا از بستر صنايع نظامی می گذرد. در آمريکا لابی يهودی بسيار قدرتمند و در ساختار رسانه ای و اقتصادی صاحب نفوذ است. مجموعه اين عوامل اين باور را تقويت می کند که اسرائيل صلح را باور ندارد و با وجود صلح به کشوری کم اهميت در خاورميانه تبديل می شود. اما مسئله مهم اختلاف فلسطينی هاست که نتوانستند نشان دهند يک ملت هستند. تشکيل حماسستان و فتحستان از ناتوانی در ملت سازی فلسطينی پرده برداشت. عرب فلسطينی نتوانست فلسطينی عرب شود. تشکيلات خودگردان به رهبری محمود عباس ناتوان است و حماس نيز مرحله پختگی را طی می کند. پختگی که هزينه بردار است. اخيرا حماس مذاکره مستقيم با آمريکا را تقاضا کرده است که اقدامی رو به جلو است. در مجموع می توان چندين نکته را مور لحاظ قرار داد:
ـ جريان های طرفدار فلسطين نبايد همانند محمود عباس با دست خالی با طرف اسرائيلی مواجه شوند. در حالی که عرفات چنين رفتاری نداشت. دولت خودگردان به رهبری ميان سال و عملگرا نياز دارد.
ـ کشورهای عربی بايد برای به رسميت شناختن اسرائيل امتياز های اساسی طلب کنند. که حداقل اين امتياز تن دادن به قرارداد اسلو مبنی بر پذيرش دولت فلسطينی است.
ـ اگر فلسطينی ها نتوانند با يکديگر توافق کنند، مسئله فلسطين و اسرائيل خود به خود در افکار عمومی جهان زير سئوال می رود. چون جريان های فلسطينی نمی توانند عنوان کنند که يک ملت با يک دولت هستند.
ـ اعتراض به انواع و اقسام کشتار غير نظامی حق فلسطينی هاست. اين اعتراض ها و اقدامات متقابل نبايد به گونه ی باشد که با استناد به آن اسرائيلی ها مظوم نمايی کنند.
ـ مسئله فلسطين بايد زنده بماند اما نحوه طرح آن بايد حقوق بشری و مبتنی بر حق تعيين سرنوشت مردم تحت ستمی باشد که در حال مبارزه هستند. بی گمان آن چه بر فلسطينی ها رفته است تلخ است، اما مقاومت و توجه جهانی به فلسطين منحصر به فرد است. کشتار مسلمانان بوسنی يا چچن حتی در چين از فلسطين تلخ تر است. اما نه افکار عمومی و نه شرايط منطقه اجازه طرح مظلوميت اين کشتارها را فراهم نکرده است. هولوکاست يهودی کشی واقعی بود، اما کشتار دارفور و يا روآندا و کشتار ارامنه در جهان بازتاب مناسب نيافته است. اسرائيل قدرتمند ترين حامی خود يعنی آمريکا را دارد. يهوديان در جهان قدرتمند هستند اين قدرت را به خاطر مقاومت و سختی های که متحمل شده اند به دست آورده اند. سرنوشت قوم يهود نيز در قرآن با فراز و نشيب های فراوان عنوان شده است. مسلمانان نيز قدرتی در جهان هستند و اعراب قدرتی موثر هستند و فلسطين نيز مورد توجه اعراب و مسلمانان است. حمايت از فلسطينی ها می تواند به سبک ايران يا ترکيه يا اعراب باشد. با اين وصف دولت واحد فلسطينی بايد اين سه شيوه حمايتی را ارتقا بخشد. چنين دولتی حاميان واقعی يا مصلحتی را بهتر خواهد شناخت. اين نکته را بايد مورد توجه قرار داد که مسئله فلسطين در چشم انداز نزديک قابل حل نيست. اما فراموش شدنی هم نيست. بايد در جهان، در جناح های سياسی آمريکا و در جهان عرب موازنه قدرت تقويت شود تا چشم انداز صلح فراهم شود.
 
تقی رحمانی ،مهر ۱۳۸۹

 

خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول